بردیابردیا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

بهار دلنشین ما

پروژه می می !!!

امروز و این ساعت دقیقاً هفت روز می شه که تو، پسر ناز و خوشگلم رو از شیر (می می)گرفتم. بعد از گذشت یک هفته هنوز یادآوری آخرین دفعه از شیردهی تو جگرم رو می سوزونه و فقط یادآوری اون لحظات شیرینی که دیوانه وار و مشتاق برای نوشیدن شیره جون من به سمتم می اومدی و قهقهه از ته دل سر می دادی، آرومم می کنه که دو سال بدون وقفه شیر رو خوردی و حالا یک پسر بزرگ و قوی شدی به قول خودت : گَبی !!! دو شب اول خیلی بی تابی کردی و نیمه های شب از خواب بیدار شدی و گریه ی زیادی کردی ولی خدا رو شکر ، خداجونم خیلی به من و تو کمک کرد و از شب سوم راحت خوابیدی البته هنوز هم در طول روز بی حوصله و بد قلق می شی و متاسفانه دراومدن دو دندون آسیای عقبی هم مزید بر علت شد...
14 ارديبهشت 1394
1